فال بخر آقا جونٍ مادرت ،گل دارم ارزون میدم، گردو بخر برا خانمت،...........................
چهارراه یعنی اوج زندگی
چراغ قرمز یعنی نون ، چراغ سبز یعنی کاسبی کساد
راننده یعنی طعمه،
شیشه باز، یعنی سرنوشت مردمو تو یک تکه کاغذ به زور بهشون گفتن.
شیشه بسته یعنی یک فحش، یک نفرین،
صبح، یعنی آغاز یک روز نکبت بار
غروب، یعنی تحویل هر چه که با تحقیر کسب کرده
ساعت 9 یعنی یک تکه پیتزای بی نظیر،کنار گربه دزده
ساعت یازده یعنی یک تن کوفته وحقیر شده
رختخواب، یعنی یک کارتن پاره
و پدر، یعنی یک زرورق با بازوهای خالکوبی
مادر یعنی کتک و گریه وشکم بر آمده
و برادر یعنی کلانتری و ندامتگاه
عشق یعنی دختر گلفروش سر چهارراه
و آینده یعنی چراغهای قرمزٍ همه چهارراهها و
و دختر وپسرهای خوشحالی که برای اثبات عشقشون! حاضرند همه دنیا رو به هرقیمتی بخرند.
و پیرزنهای پر ترحمی که که برای آخرت، ثواب جمع میکنند.
و روشنفکرایی که علیرغم تز فلسفیشون! راجع به ناهنجاریهای اجتماعی، دست به جیب میبرند.
و کودکانی که باراننده، میروند تا علم کسب کنند و پز پدر مادرشون بشوند نه دکترو مهندس.
و دختران شوهر نکرده ای، که سالهاست دنبال شاهزاده رویاشون، تو فال حافظند .
وخلاصه اینجا انتهای زندگیست. جایی که آرزو میکنید، چراغها برای ابد قرمز بمانند و پلیسها برای ابد بمیرند وهمه شیشه بالابرهای ماشینها خراب باشند.
وانت بار همیشگی نیاد، دنبال دختر گلفروش و دوستاش
و باز هم یک طلوع
فال بخر آقا ،گل دارم ارزون میدم، گردو بخر برا خانمت،بوقققققققققققققققققققققق چراغ سبزه، نری زیر کامیون ، دود اگزوز و هرم آفتاب و چراغهای پی در پی
سلام خیلی از تمثیلات خوشم اومد امیدوارم همیشه موفق باشی
سلام نگار جان
نه .!!خوشم اومد !
فکر نمی کردم نگاهت به اطرافت ایقدر شبیه نگاه من باشه
منم هر وقت به ایجور صحنه هایی برخورد می کنم محاله که همین جوری ازش بگذرم
راستش ادم خیلی دلش برای اون بچه های مظلوم می سوزه که به خاطر حماقتهای پدر مادرش تو سرمای زمستون و گرمای تابستون بیان و این کارارو بکونن
که خرج زندگی خودشون و کمک خرج پدری که ۱۰ـ۱۲ سر عیله داره باشن
تا حالا شده که تو سرمای زمستون سوار ماشین باشی و سر چهار راه برسی ببینی که یکی از همین بچه ها سرما بردتش و افتاده رو جدولهای کنار خیابون و مرغ عشقاش مردن؟
شده که تو همین سرما دیده باشی که همین بچه ها به خاطر اینکه اون روز خوب ادامس نفروخته از ترس اینکه بره خونه باباش راش نده تا دیر وقت اون سرما رو تحمل کرده و از سرما لباش ترک خورده و ازش خون میاد؟؟؟؟؟
چه کاری میتونی براشون بکونی؟! چند بار همی فال هاشونو ازشون بخری . چند بار همی ادامساشونو ازشون بخری به چند تاشون کمک کنی؟
من که دلم اتیش میگیره .......
این مشگلات در اصل مربوط میشه به سیاست های مسموم و منحط دولت که باعث میشه فرهنگ رسانی به خوبی صورت نگیره که پدر فرزندی ایچنین با وجود در امد کم و نبود امکانات و..... به خاطر کمبود فرهنگ این همه بچه دار شه . بعد بگه خدا داده !!!!!!!!!
تقصیر سیاست دولته که باعث می شه ببینیم این همه فقر مادی و تبعیذ میان مردم وجود داره که این پسرا و دخترای که حق زندگی دارن حق درس خوندن و رفاه دارن حق شبا خوابیدن روی تشک پر قو رو دارن
نه اینکه از صبح تا شب سر چهار راه با وجود سن کمی هم که دارن سر پا وایستن و این همه نا ملایمتی و کج خلقی پدر مادر و مردم و گرما و سرما رو تحمل کنن و کار کنن و تو این سن به خاطر کمبود در امد و چرخ زندگی خونوادش
با هر کس و ناکسی سرو پنجه بزنه و با هر گرگ وافیونی که هر لحظه تهدیدش می کنه مبارزه کنه
ای خدا اینا مگه چه گناهی دارن که اینجوری تاوان بی فکری ها و تقصیر های بزرگتر هاشو نوباید بدن!!!!
باید تا اون جایی که در وسع و توان داریم واسه ی از بین رفتن این جور ایم جور اختلافات تبقاتی و تبعیزات واسه همی ادمای جامعه مبارزه و تلاش کنیم و هیچ وقت تو زندگیمون تا وقتی که ثابت نکردیم ادعای روشنفکری نکنیم و به فکر زندگی و دلهای کوچیکه ایچنینی هم باشیم و همیشه بدنیم که اونام هیچ وقت دوست نداشتن ایجوری زندگی کنن..........
سلام .. چند تا مطلبتون رو خوندم فهمیدم جای خوبی اومدم .. نوشته هاتون خوب و جذاب هستن .. فقط اگه اول جایی مینویسی بعد توی بلاگ میذاری به جای حرف ی از شیفت و ایکس استفاده کن که توی خوندنش مشکل پیدا نکنیم ... شاد زی ..
وای که چقدر قشنگ مینویسی.... ,hruh ;dt ;vnl.......= واقعا کیف کردم...خیلی...خیلی...خیلی